دانلود منتخب خاطرات شفاهی بابانظر(شهید محمد حسن نظرنژاد)

دانلود منتخب خاطرات شفاهی بابانظر(شهید محمد حسن نظرنژاد)
            baba nazar بابانظر(شهید نظرنژاد)

 در این مجموعه سعی شده چند روایت از این کتاب انتخاب شود. قطعا این مجموعه تنها اشاره هایی از کتاب را بیان می کند و نه تنها مخاطب را بی نیاز از خواندن کامل کتاب  نخواهد کرد بلکه بیشتر مد نظر این است که وی را به مطالعه ی کامل آن علاقه مند نماید. فایل نوشتاری این منتخب از این جهت در اختیار دوستان قرار گرفت تا بتوانند آزادانه هرگونه استفاده ای چه در محیط های مجازی و چه در نشریات داخلی و غیره داشته باشند.

مطالب از لابه لای متن انتخاب شده و عنوانی که به هر موضوع داده شده در کتاب موجود نیست. عنوان هایی که در این منتخب آمده است عبارت است از: تظاهرات(قبل از انقلاب) ، غنیمت جنگی، انتظار و شهید، سنگر پلنگ ها(اخراجی ها)(خنده دار)، وصیت پدر، ده روز، راننده بلدوزر(خنده دار)، دختر شهید، وداع آخر.

در این کتاب از شهرهای زیادی نام برده می شود(به خصوص مشهد و شهرهای مناطق جنگی) که از آنجمله شهر تربت جام(در خراسان رضوی) است. از جمله شهدای بزرگوار تربت جامی که در این کتاب از آن ها یاد شده سردار علیمردانی و سردار شریفی هستند که این نکته برای دوستان همشهری ما که تا کنون هیچ اثری(نوشتاری و تصویری) از شهدای شهرشان ندیده اند می تواند قابل توجه باشد.

از همه ی دوستان التماس دعــا دارم.

دانلود منتخبی از کتاب بابانظر - حجم: ۸۵کیلوبایت - فرمت: ورد۲۰۰۳

 

دو روایت از این منتخب در زیر آورده شده:

صفحه 311 – دختر شهید

حول و حوش عید نوروز و چهلم برادر حاج شریفی شده بود. [برادر و داماد آقای شریفی در عملیات والفجر هشت به شهادت رسیده بودند]. از اهواز برگشتم و به مشهد رفتم. به اتفاق ایشان به تربت جام رفتیم. برادرش را در آن جا دفن کرده بودند. آن شهید، دختر بچه ی هفت ساله ای داشت. سر خاک، این دختر بچه خود را روی قبر پدر انداخته بود. دیدم حاج شریفی که هیچ وقت گریه نمی کرد، به شدت گریه می کند. هرچه عموجان عموجان می کرد، نمی توانست این دختر را جدا کند. عاقبت آن طفل معصوم بیهوش شد. شریفی او را بغل کرد و با هم به روستایشان، سرخه آوردیم. از برادر او سه فرزند دیگر هم به جا مانده بود. این دختر بچه وابستگی عجیبی به پدرش داشت.

 

صفحه 260 – راننده بلدوزر (خنده دار)

... آقای شریفی پشت بیسیم گفت: ما الان با آقای احمدی روی پَد هستیم. اگر یک بلدوزری باشد که خاکریز بزند، امشب این خط را حفظ می کنیم. من به علی پور گفتم و علی پور گفت: من با موتور جلو می روم. به راننده بلدوزر بگو جلو بیاید. به راننده بلدوزر گفتم: برو، آقای علی پور جلوست. راننده بلدوزر که یک جوان بسیجی بود، گفت: به چشم. راه افتاد. اقای شریفی می گفت: با جواد جامی و سید علی ابراهیمی و علی حافظی اول فلکه [میدان] بودیم که دیدم یک بلدوزر می آید. اول فکر کردیم تانک می آید. گفتم بچه ها تانک به طرف ما می آید، نکند عراقی ها سه راهی را گرفته باشند و تانک ها وارد عمل شده باشند؟ علی پور گفت: بلدوزر است. بلدوزر آمد و رد شد. از فلکه هم جلوتر رفت و شروع به کار کرد.

بلدوزر که رفت، عراقی ها فکر کردند همه ی نیروهای ما رسیده اند. در همان موقع پا به فرار گذاشتند. راننده با خیال راحت به کار پرداخت. نزدیکی صبح فلکه دست ما افتاد. نیروها به فلکه رفتند. عراقی ها فرار کرده بودند. راننده بلدوزر از بچه ها پرسیده بود که چرا شما به من تیراندازی می کردید؟ گفتند: ما به طرف تو تیراندازی نکردیم، عراقی ها بودند. ما این طرف فلکه بودیم و تو داخل عراقی ها بودی.

راننده بلدوزر افتاد و حالش به هم خورد! علی پور شانه هایش را مشت و مال داد. آهسته آهسته به خودش آمد و گفت: حضرت عباسی اگر دیشب می فهمیدم، سکته می کردم!

مصاحبه: سید حسین بیضایی. تدوین: مصطفی رحیمی. چاپ چهل و پنجم: 1390. انتشارات سوره مهر. مشتمل بر 520 صفحه.

 

لینک های مرتبط:

۱. دانلود کل کتاب بابانظر

۲.  آلبوم تصاویر بابانظر و تصاویر منتشر نشده بابانظر

۳. یادداشت پرویز پرستویی + نگاهی به کتاب

کلیدواژه: سردارشهید حسن علیمردانی- سردارمحمد ابراهیم شریفی- تربت جام- تایباد- سرخه-صالح آباد- دختر شهید- آیت الله مرعشی- ابوالحسن شیرازی- علی زاده- ارتش- سوسنگرد- حاج مهدی میرزایی،حاج ماشالله آخوندی، مقدادیان، ملک نژاد، رفتگر و پورولی - شوخی- طنز- شر و شلوغ- بربری- فوت-بهشت رضاع- دفن پدر- روضه- لشکر۳۱ عاشورا- گم کردن راه- عیدنوروز- عملیات والفجر-خواب- حلالیت خواهی- علی ابراهیمی-حضرت زینب س- سعادتی- نجفی- قاآنی- قبر- عکس-تصویر-فایل متنی-نشریه-مجله-خاطرات-سندزنده-گزینش- خلاصه- انتخاب- برگزیده- نگاهی به - برداشت- نکات-چکیده- عصاره-منتخب- شرح- نگاهی برا کتاب-




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : امیر حسین رحمانی
تاریخ : 22 بهمن 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: